بازاریابی دیجیتال نوعی از بازاریابی است که از طریق کانالهای دیجیتال چه آنلاین و چه غیرآنلاین انجام میشود.
در این روش، از تمامی ظرفیتها و کانالهای ممکن و موجود در دنیای دیجیتال استفاده میشود تا اطلاعات به مشتری یا مصرفکننده رسانده شود.
پس اگر دقت بفرمایید، بازاریابی دیجیتال محدود به اینترنت و یا رسانههای الکترونیکی نیست.
به بیان دیگر، بازاریابی دیجیتال از دو بخش یا دو فرآیند تشکیل شده است: فشار و کشش.
بخش فشار فرآیندی است که به مصرفکننده دسترسی ایجاد میکند و بر او تأثیر میگذارد. در مقابل بخش کشش فرآیندی است که شما انجام میدهید تا زمانی که مصرفکننده به دنبال شما گشت شما را بیابد.
پس نتیجه میگیریم:
بازاریابی دیجیتال یعنی دستیابی به اهداف بازاریابی با استفاده از روشها و ابزارهای دنیای فناوری دیجیتال.
نگاه ریزبینانهتر به بازاریابی دیجیتال:
استفاده از فناوریهای دیجیتال جهت ایجاد کانالهای آنلاین و غیر آنلاین برای دسترسی به بازار.
جهت دستیابی به هدف: پشتیبانی از فعالیتهای بازاریابی با در نظر داشتن سودآوری و حفظ مشتریان در کانالهای چندگانه خرید و چرخه حیات مشتری.
براساس تاکتیکهای زیر:
• درک اهمیت راهبردی فناوریهای دیجیتال
• ایجاد و توسعه رویکردی برنامهریزی شده برای دسترسی به مصرفکنندگان.
• مهاجرت دادن برنامهریزی شده مصرفکنندگان به خدمات و ارتباط آنلاین از طریق ارتباطات الکترونیکی و سنتی.
• حفظ مشتری از طریق ارتقای دانش و انگیزش او.
• ارائه ارتباط یکپارچه و هدفمند.
• توجه به ویژگیهای شخصی مصرفکننده و ارائه خدمات دیجیتالی و آنلاین برساس نیازهای او.
نکتههای تعریفهای ارائه شده:
1. بازاریابی دیجیتال هم بسترهای سختافزاری را شامل میشود و هم بسترهای نرمافزاری.
2. بازاریابی دیجیتال نسخه جهشیافته بازاریابی سنتی است که در دنیای دیجیتال فرصت فرگشت یافته.
3. در بازاریابی دیجیتال بحث محوری فناوری نیست، بلکه محور آن تجارت است و در هسته آن مشتری و ادامه رابطه با مشتری وجود دارد، تا پویایی داشته باشد.
4. بازاریابی دیجیتال در خلاء رخ نمیدهد و زمانی بهترین اثربخشی را دارد که به صورت یکپارچه با دیگر استراتژیها و روشهای ارتباطی به کار گرفته شود، مانند ارتباط چهره به چهره، تلفن، نامه و بسته به نوع تجارت روشهای دیگر... .
5. ابزارها و روشهای بازاریابی دیجیتال باید در تمام فرآیند خرید حضور به مصرفکننده خدمترسانی کنند: پیشفروش، هنگام خرید، پس از فروش و ادامه ارتباط با مشتری.
نمونههایی از ابزارها و روشهای بازاریابی دیجیتال:
انواع ابزارهای دیجیتال
انواع رایانهها
بیلبوردهای دیجیتال
تلویزیونهای دیجیتال
موبایلها و تبلتها
پادکستها
رادیو
تلویزیونهای اینترنتی
وبسایتها
ایمیل
نرمافزارهای پیامرسان و جمعی
بهینهسازی برای موتورهای جستجو
پیامک و پیامهای نوشتاری
شبکههای مجازی
بنرهای مجازی و دیجیتال
ارتباطات بیسیم
پایگاههای داده
با پیشرفت فناوری و راهکارها، روزبهروز بر انواع و روشهای این نوع از بازاریابی افزوده میشود.
در بازاریابی دیجیتالی عناصر و عوامل زیادی دخیل هستند که شبکههای اجتماعی از جمله مهمترین آنهاست.
بسیاری از کمپانیها و کسب و کارها اکنون پذیرفتهاند که برای موفق شدن در امر بازاریابی، باید یک استراتژی دیجیتال در دستور کار خود قرار دهند که احتمالاً بخش مهمی از این استراتژی «استفاده از رسانهها و شبکههای اجتماعی» خواهد بود.
به همین دلیل جای تعجب نیست که سال گذشته 25 درصد کل هزینههای مربوط به بازاریابی، به حوزه بازاریابی دیجیتالی اختصاص یافت و انتظار میرود این رقم در سال جاری به 33 درصد برسد.
در نگاه به آینده، احساس میکنم که چهار رویه بازاریابی جالب بعدی قرار است که در سال 2015 به شکلی بسیار متفاوت به وجود بیایند:
1. بازاریابی نفر به نفر
مزایای ارائه شده توسط فناوریهای امروزی و دادههای آنلان بدین معناست که شرکتها و برندها بر آنند تا هرچه بیشتر از سمت بازریابی فراگیر و عمومی به سوی بازاریابی نفر به نفر حرکت کنند، یعنی از مشتریگرایی انبوه به بازاریابی نفر به نفر در سطح انبوه.
ما در این رابطه درباره سفارشیسازی صحبت نمیکنیم، عاملی که محصولات را با درخواستهای هر مشتری متناسب میسازد، بلکه منظورمان متناسبسازی برخی از محصولات خاص با گروههایی خاص از مشتریان است.
مشتریان خواهان ارزش و تضمین فردی میباشند. وقتی که آنها این دو مورد را به دست میآورند، در آن زمان شاهد بازاریابیای خواهیم بود که در واقع بسیار خوب میباشد. با تکنولوژیهایی که در حال حاضر موجود میباشند، در واقع میتوانیم این سرویس فرد به فرد را هم در ارائه محتوا و هم در ارائه خدمات و در تنوعی از سایر عوامل متفاوت آغاز کنیم.
2. تحلیلهای قابلپیگیری
تاکنون تحلیل اطلاعات و دادههای آنلاین زمانبر بود، کارشناسان آمار مجبور بودند دادهها را به نمودار تبدیل کنند تا بدین طریق قابل استفاده شده و شرکتها هم بتوانند آنها را پیگیری و مورد استفاده قرار دهند. اما امروزه با معرفی تحلیلهای بلادرنگ و همچنین ابزارهای خردسازی و مصورسازی دادهها، بازار و تجارت میتوانند بسیار بهتر و سریعتر آنها را بفهمند.
معنای مسئله فوق برای بازار سرمایه این است که شرکتها قادر شدهاند تا با سرعت بیشتری در فضای بازاریابی حرکت کنند- آنها میتوانند آگاهانه و به موقع تصمیمگیری نموده و استراتژیهای بازاریابی با سرعت عمل بالاتری را خلق نمایند. آنها قادر به نشان دادن عکسالعمل میباشند، به ویژه اگر قرار باشد مشکلی رخ دهد.
3. تمرکز بر سفر مشتری
بازاریابانی که عملکردشان به روز و مدرن است بازاریابانی هستند که میدانند ترکیب زندگی فیزیکی و دیجیتال ما به تمامی اشکال بسیار پیچیده و توقفناپذیر در حال ادامه یافتن است. بنابراین آنها به دنبال راههایی هستند که فرصتهای بازاریافتی را از دو طریق فیزیکی و سنتی و روشهای دیجیتال ایجاد میکنند.
بنابراین بازاریان باهوش در سال 2015 آنهایی هستند که به تک کانال گفتگو توجه کمتری دارند و خود را متوجه کل سفر مشتری میسازند، سفری که امروزه اغلب شامل تعامل با مردم در تمامی کانالهای موجود در مسیر به سمت تغییر و دگرگونی میباشد.
امروزه تمرکز از سنجش و اندازهگیری تغییر به سمت فهم و درک سفر مشتری معطوف گردیده است. اگر سفر مشتری را درک کنیم، در واقع قادر خواهیم بود تا به دو حوزه دیجیتال و فیزیکی نگاه کنیم و از این طریق بفهمیم که مردم چگونه خرید میکنند و یا این که چگونه برندهایمان را تجربه و لمس میکنند.
مثلاً مردم برای خرید به فیسبوک نمیروند، اما از طریق تعامل با چند نفر در یک پست، فیسبوک بر خرید آینده آنها تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین تمرکز بر سفر مشتری مهمتر از تمرکز بر بهینهسازی تغییر و دگرگونی کانالی خاص خواهد بود.
4. تجارب بیوقفه مشتریان
یکی از مشکلات اصلی شرکتهای که به صورت آنلاین و آفلاین فعالیت دارند، تجارب از همگسیخته و غیرقابل قبول مشتریان است. سال 2015 برندهایی را به خود میبیند که ارائه کننده خدماتی هستند که مشتریانشان از یکپارچگی بیشتری برخوردارند.
این تغییر نیازمند کاهش در ایجاد زیرمجوعهها و همچنین همکاری داخلی بیشتری میباشد. تشخیص این موضوع که مشتریان آنها را یک وجود واحد میبینند برای شرکتها و برندها مفهومی کلیدی و مهم میباشد، بنابراین اگر بخشهای مختلف از یک شرکت به صورت متفاوت از هم عمل نمایند یا اگر بخشی مجزا از شرکت به فعالیت بپردازند، مشتریان ناگزیر، دشواریها، خدمات فاقد کیفیت و کارایی، ناامیدی و .... را تجربه خواهند نمود.
همه ما می دانیم که امروزه ورود تحولات به شبکه توزیع، باعث شده است که مفاهیم جدیدی وارد شبکه تولید شوند؛ از مهم ترین این تحولات می توانیم به انقلاب سوپرمارکتها، تبدیل خرده فروشی به صنعت جدید، بروز مفاهیم آمایش سرزمین و برنامه ریزی شهری به این موضوع، اقتصادِ دانایی محور و مفاهیمی از این قبیل، اشاره کرد. بدین ترتیب، ما میبینیم که باید در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری هایی که در کشور در این زمینه داشته ایم، بازنگری هایی را انجام دهیم. در ابتدا به تجربه کشورهای منتخب در حوزه فروشگاههای زنجیرهای نگاهی خواهیم انداخت و فروشگاههای مختلفی را که جزو بنگاههای برتر اقتصادی در این زمینه هستند، مرور خواهیم کرد؛ سپس به وضعیت ایران نگاهی می اندازیم.
وال مارت
همه ما فروشگاه های زنجیرهای «وال مارت» می شناسیم که با شعار «هر روز با قیمت ارزانتر» پا به عرصه اقتصادی گذاشت و جزو نخبه های اقتصادی برتر آمریکا است و جزو 100 بنگاه برتر در سال 2011 شناخته شده است و علی رغم رکود اقتصادی و مشکلاتی که در چند سال اخیر پیش آمده است، این بنگاه توانسته است پیشکسوت بودن خودش را در بازار حفظ کند؛ این بنگاه به لحاظ ویژگیهای عملکردی وضعیت خاصی که دارد، توانسته است برای نیروی متخصص اشتغال ایجاد کند؛ آن چیزی که در شبکه توزیع اهمیت دارد، این است که برای اینکه شبکه خوب کار کند، افراد باید به صورت تخصصی مهارت های لازم را داشته باشند؛ در کل فروشگاه هایی که در سال 2010 در آمریکا انجام شده است، 4.5 میلیون ساعت برای آموزش پرسنل و تشویق نیروی انسانی به لحاظ علمی هزینه شده است. در این مورد، والت مارت جزو پیشکسوتان این شرکتها بوده است.مهمترین کاری که این بنگاه درخصوص مصرف کنندگان و مشتریان خودش اعمال کرده، رفتار حرفه ای با مشتریان است؛ یعنی به آنها به دید حفظ مشتری نگریسته می شود و با اعمال تدابیر خاص باید کاری کرد که دوباره آنها را به فروشگاه بازگرداند؛ بنابراین این طور نباید رفتار کرد که مانند ایران، با مشتری طوری رفتار شود که همه ما وقتی به عنوان مصرفکننده که دارای سمت و پایگاه اجتماعی هستیم، وقتی وارد یک فروشگاه زنجیرهای می شویم، می بینیم که مشتری محوری وجود ندارد، تخفیفات بازار وجود ندارد و حتی به هیچ وجه احترامات لازم به افراد گذاشته نمی شود، چه رسد به این که ما به امکانات خدماتی و رفاهی و پارکینگ و سرویس بهداشتی و از این قبیل نیاز داشته باشیم.وال مارت جزو فروشگاه هایی است که به مشتریان خاص خود خدمات خاصی می دهد، با تامین کنندگان خود تعامل خوبی برقرار کرده است و حتی با تدابیری که اعمال کرده، سعی کرده هزینهها را به حداقل ممکن کاهش دهد، بخشی از ناوگان حمل و نقل را به تملک خود درآورد تا بتواند هزینه های مبادله را کاهش دهد و از همه مهمتر، این است که از طریق بهره مندی از خریدهای تفریحی، روی مصرف کنندگان کار کرده است وقتی مصرف کنندگان وارد فروشگاه می شوند، می توانند از طریق بهره مندی از خریدهای تفریحی که در کشور ما هم رایج است، حمایت شوند و ساعتهای خوبی را در این فروشگاه بگذرانند.یکی از رویکردهایی که در وال مارت مورد توجه قرار گرفته، این است که به اعضای خودش کارتهایی داده است که می توانند با داشتن آن کارتها، خریدهای فصلی شان را با تخفیف انجام دهند؛ علاوه بر آن، تنوع کالاهای قابل عرضه در این فروشگاه زنجیرهای رایج و مشهور است. کالاهایی که مصرف کننده به آنها نیاز دارد و یا این که علاقه دارد تا وال مارت آنها را خریداری کند.
کروگر
هم اکنون، با این که کروگر دومین بنگاه برتر در آمریکا و دنیا است، اختلاف گردش مالیش با وال مارت خیلی زیاد است، هنوز هم جزو پیشکسوتهای بازار است. فروشگاههای کروگر هیچ شعبه ای در کشورهای دیگر ندارند اما با ویژگی های خاصی که دارد، در دنیا مطرح شده است و همچنان به فعالیت خودش ادامه می دهد.
کروگر روی کالاهایی که خیلی برای مصرف کننده حساس بوده است – مثل کالاهای اساسی و ضروری – یک سری کارخانه هایی را به تملک در آورده است تا بتواند روی تولید، فرآوری و بسته بندی آنها نظارت کند؛ بازرسان فروشگاه دائما این کارخانه ها را به طور خاص رصد میکنند تا مشکلی به لحاظ بهداشتی و ایمنی و سلامتی برای مصرفکننده وجود نداشته باشد. وقتی که همه به دنبال پیدا کردن کالاهای فروش مختلف بودند، کروگر از ابتدا برای این که بتواند نظارت و پایش بهتری در بازارش داشته باشد، یک سری تشکیلات و امکانات را به تملک خود در آورده است؛ این بنگاه از طریق همین موضوع، بر برند فروشگاهی خودش تاکید کرده است و کالاهایی با کیفیت و قیمت مناسب عرضه می کند و با مصرف کنندگانش توانسته است تعامل خوبی داشته باشد.
نکته جالبی که فروشگاه کروگر برای ما دارد و می تواند درس خوبی برای ما باشد، این است که در سال 2011 تحلیل استراتژیکی برای خودش ارائه کرده است که این موارد در کشور ما کمتر دیده می شود؛ در ایران، فروشگاه بین عملکرد سود و زیان خودش دست و پا میزند؛ آنهایی که دولتی اند، وضعیت خاصی دارند که یا یارانه به آنها تزریق می شود یا تسهیلات به آنها داده می شود تا بتوانند روی پا بایستند. اگر کمک دولتی نیز صورت نگیرد، به صورت غرفهای و اجاره داری کار می کنند که بتوانند روی پا بایستند و در واقع با ضرر امرار معاش میکنند.
تسکو
شرکت دیگری که در زمینه فروشگاههای زنجیرهای در دنیا معروف است، تسکو است. منشا این شرکت بریتانیایی است و در کشورهای مختلف شعبه دارد. اقدام جالبی که تسکو کرده، این است که از فضای آر اف آی دی (برچسب الکترونیکی) برای کالاهایی که دزدبر و به لحاظ قیمتی ارزشمند هستند، استفاده کرده است. این شرکت، تمام تامین کنندگان خود را موظف کرده است از برچسب گذاری استفاده کنند در حالی که این قیمت برای پیاده سازی در ایران بالاست.
این فروشگاه از تحلیل پستل استفاده میکند که میگوید در امور فروشگاهی باید به مولفه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز توجه کرد. در واقع، بنیان تحلیل پستل در حالت بازاریابی است. برای مثال میتوان گفت که زمانی که به لحاظ جمعیتی جایی وجود دارد که ما وارد بازارش می شویم و جمعیت پیری دارد، آن جوعیت پیر به دنبال مصرف بیشتر کالاهای غذایی نیست و بیشتر به دنبال کالاهایی است که با رژیم سر و کار دارد. بنابراین رویکرد فروشگاه باید به گونهای باشد که به لحاظ سنی متناسب جمعیت باشد تا بتواند آنها را متقاضی کالا کند؛ به لحاظ سیاسی، اگر یک فروشگاه وارد بازار کشوری میشود، باید مناسبات سیاسی خوبی با آن کشور داشته باشد؛ یا دیدگاه های زیست محیطی ای داشته باشد تا سعی کند ضایعات را کاهش دهد و استفاده از کربن و پلاستیک را کم کند. همچنین تسکو سعی می کند ارائه خدمات خاص را به مشتریان خود داشته باشد؛ چیزی که متاسفانه در کشور ما کمتر دیده می شود. مشتریان برای آنها، حکم طلا دارند. به این مشتریان گفته می شود که ما به مناسبت تولد برای شما کادوی تولد میفرستیم یا در انگلیس که در آن جا هوا بسیار بارانی است، به آنها چتر مجانی میدهند که زیر باران نمانند؛ میبینیم که با یکسری امکانات و تجهیزاتی که شاید خیلی هم گران نباشند، به مشتری توجه می کنند و با رویکردهایی که در زمینه استرداد یا تعویض کالا دارند، به فروش خودشان کمک می کنند؛ در عین حال که به رضایتمندی مصرف کنندگانشان هم توجه دارند.
جمع بندی سیاست ها
با نگاهی که به فروشگاههای مختلف زنجیرهای داشتیم که جزو بنگاههای برتر دنیا محسوب می شوند، می توانیم به این موضوع برسیم که در فروشگاههای زنجیره ای، بهره گیری از انواع صرفه ها، اعم از صرفه های حوزه عمل، صرفه های مقیاس و صرفه های تجمع می تواند مهم باشد. فاکتور دیگر ناظر بر موضوع، افزایش بهره وری است؛ موضوع دیگری که ما می توانیم به آن توجه کنیم، تفهیم موقعیتمان در زنجیره و بعد از آن، پیوند بین بخش سازمانیافته و بخش غیر سازمان یافته و بخشهای دیگری است که به نوعی در فروشگاه می توانیم با آنها ارتباط داشته باشیم.
صرفه های حوزه عمل، شرایط ناظر بر ارائه خدمات به مشتریان خاص، مشتری محوری و توجه خاص به نگه داشتن مشتری و وفادار نگه داشتن مشتری به بنگاه های اقتصادی یا همان فروشگاه های زنجیرهای است؛ خرده فروشی آنلاین در فروشگاههای برتر به طور خاص خیلی در این زمینه مطرح شده است که در لوازم خانگی در دنیا بیشترین درصد افزایش را در سال 2011 داشته است و به طور خاص، آمریکاجزء پیشکسوتان در این زمینه است. فروشگاههای بزرگ به تحقیقات بازار توجه خاص دارند؛ وقتی می بینند مصرفکنندگان کالایی را دوست ندارند یا می خواهند آن را تعویض یا مسترد کنند، مرکز تحقیقات بازار آنها به این موضوع می پردازد. مثلا وقتی ببینند جنسی که مصرف کننده می برد و فراوانی برگشت آن زیاد میشود، می فهمند که حتما به لحاظ زیبایی و شکیل بودن یا عملکرد ایرادی دارد که مرتبا مردم این کالا را برمی گردانند؛ متاسفانه در کشور ما کمتر به این مسایل توجه می شود و حتی ما می دانیم که اگر کالایی معیوب باشد و از فروشگاه زنجیرهای خرید کرده باشیم، به راحتی نمی توانیم این مسئله را ثابت کنیم و پولمان را پس بگیریم.
درفروشگاه های زنجیرهای به صرفه های ناشی از مقیاس توجه شده است؛ استانداردسازی در خصوص مشخصات فیزیکی فروشگاهها مورد توجه است که به طور خاص می توان گفت طبقه بندی هایی در مورد مساحت فروشگاه های زنجیرهای در دنیا مطرح است که متاسفانه طبق آنها، بسیاری از فروشگاه های زنجیرهای کشور ما، علیرغم این که اسم فروشگاه زنجیره ای را یدک می کشند، به لحاظ متراژ و اندازه به هیچ وجه فروشگاه زنجیرهای محسوب نمی شوند؛ یعنی در حد یک سوپر مارکت معمولی اند. برای نمونه، در بررسی هایی که درباره متراژ و مساحت فروشگاههای زنجیرهای شهروند که جزو بهترین فروشگاههای زنجیرهای در ایران است انجام شد، در مقیاس با فروشگاه های اروپا و آمریکا باید گفت که جزو فروشگاههای زنجیرهای به حساب نمی آید.
یکی دیگر از اقداماتی که در دنیا مطرح شده، استانداردهای مدیریتی است که در فروشگاههای زنجیرهای پیاده سازی می شوند. باز هم متاسفانه در کشور ما اکثر فروشگاههای زنجیره ای، این استانداردهای مدیریتی را ندارند یا حتی رده های اداری مشخص برای انجام امورشان ندارند و برای این که کالا وارد سیستم شود و این که چگونه تعریف یا خریداری شود یا با تامین کنندگان و مصرف کنندگان چه برخوردی شود، هیچ رویه و دستورالعمل کاری وجود ندارد. حتی در سالهای اخیر، استانداردهایی مثل ایزو و استانداردهای زیست محیطی مطرح شده است اما در حقیقت با تخفیفاتی به این شرکت ها داده شده، به بیشترشان این استانداردها داده شده است اما تغییری در مدیریت آنها رخ نداده است.
اقدام دیگری که در این فروشگاه های زنجیره ای موفق انجام شده، ارتقای بهره وری در فروشگاه است که در واقع از طریق زیرساخت های فناوری اطلاعات مدیریت فروشگاهی را تشدید کرده اند و از ابزارهای نوین که بستر اصلی آن ها تکنولوژی اطلاعات است، استفاده شده است؛ شبکه توزیع شامل سه دسته بندی کلی است که یکسری از آنها در عملیات توزیع و یک سری در زمینه فناوری اطلاعات و سری دیگر در سیستم برنامه ریزی و مدیریت کاربرد دارند؛ در کشور ما، فقط صندوقهای پرداخت با کارت وارد شده که غلیرغم این که ماده 71 قانون نظام صنفی تاکید شده بود که تمام فروشگاهها باید به صندوقهای فروش یا POS مجهز شوند، هنوز میبینیم که ما با مشکل مواجه یم یا صف های عریض و طویلی از مصرف کنندگان در فروشگاه های زنجیره ای دیده می شود که باید بایستند تا کارت کشیده شود. در این صورت هم گاهی کارتخوان نمی خواند یا بستر تکنولوژی به لحاظ نرم افزاری مشکل دارد؛ بارها اتفاق افتاده است که در فروشگاههای بزرگ به دلیل این که بستر نرم افزار قطع شده است، به مشتریان گفته شده است که اگر پول نقد دارید، بپردازید وگرنه نمی توانید خرید کنید. در حالی که در کشورهای بزرگ دنیا الان استفاده از سیستمهای خواندن بارکد بیسیم مطرح شده است؛ به طوری که وقتی مصرفکننده خرید میکند، خریدها را در سبد می گذارد و با حرکت در کنار یک گیت، برچسب کالا با یک آر اف آی دی خوانده میشود و مبلغ از کارتی که در جیب مشتری است، کسر میشود و بدون این که کسی در صف صندوق مکانیزه وقتش را هدر دهد، از فروشگاه خارج می شود.
اقدام دیگری که انجام شده است، آموزش نیروی انسانی است؛ خود فروشگاه های زنجیره ای توانسته اند نقش مهمی در اشتغال و آموزش نیروی انسانی ایجاد کنند؛ در فروشگاه های برتر دنیا، موضوع آموزش پرسنل و اخلاق و رفتار حرفهای با مصرفکننده و مشتری به عنوان کسی که باعث پایداری و حیات اقتصادی فعالیت بنگاه است، برخورد می شود. متاسفانه در کشور ما کم تر به آن توجه می شود.
موضوع دیگری که در فروشگاه های زنجیره ای باید به آن توجه کنیم، این است که فروشگاه ها باید به خودشان کمک کنند تا بتوانند موقعیتی را که در زنجیره دارند، تحکیم ببخشند تا بتوانند در بازار پایدار باشند و شرایط خودشان را حفظ کنند. برقراری همپیوندیهای عمودی با انواع گروه های مصرف کننده، ائتلاف با سایر فروشگاههای هم سطح از دیگر فعالیت ها است. مثلا برای تنظیم بازار می توانند به همدیگر کالا بدهند و نیز برقراری هم پیوندهای مورب می توانند داشته باشند؛ برای نمونه، به طور خاص در کشورهای دیگر دیده میشود که دقیقا در خروجی فروشگاههای زنجیرهای تاکسی سرویس وجود دارد که متعلق به خود فروشگاه است و این گونه به مصرف کننده خدمات داده می شود تا خدمات رفاهی داشته باشد و جذب شود تا باز هم به فروشگاه مراجعه و خرید کند.
تجربیات بازاریابی نشان می دهد که روند فروش و سودآوری یک کالا در طول زمان همواره دستخوش تغییراتی می گردد. مطالعه سیکل عمر کالا کوششی است برای تشخیص مراحل قابل تفکیکی که در دوره عمر یک کالا وجود دارد. همچنین در رابطه با هرکدام از این مراحل مسائل و مشکلاتی در زمینه استراتژی بازاریابی و پتانسیل سودآوری کالا مطرح می گردد. هرگاه مرحله ای که کالای مورد نظر در ان قرار دارد تعیین شود، مدیران شرکت می توانند برنامه بازاریابی بهتر و موثرتری برای آن کالا طرح نمایند. بر اساس مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفته روند فروش اکثر کالاها در دوره حیاتشان یک منحنی را تشکیل می دهد که خود به چهار مرحله معرفی، رشد، بلوغ و زوال تقسیم می شود.
بازار مشتری شامل تمام اشخاص و خانوارهایی می شود که کلیه وسائل و احتیاجات خود را طبق مصرف شخصی خود خریداری می کنند. هر ساله رشد این بازار به صدها میلیون نفر تجاوز کرده و صدها میلیون دلار خرج می شود. ویژگی های مصرف رکننده و بازار مصرف به چهار عامل در بازاریابی بستگی دارد که بشرح زیر است:
1-بازار چه می خرد؟
2-چرا می خرد؟
3-چه کسی می خرد؟
4-چگونه می خرد؟
این چهار مورد همان4تا O معروف در بازاریابی است.
در بازار مصرف کننده کالاها و خدمات به استخدام و یا اجاره، جهت استفاده خصوصی و مصرفی خانوارها در می آیند. در هر نوع سیستم اقتصادی بازار مصرف کننده مهمترین بخش بازار و فعالیت اقتصادی را تشکیل می دهد.
قیمت همواره مهمترین عامل انتخاب توسط خریدار بوده است و این هنوز هم در کشورهای کم توسعه یافته در بین گوههای کم درآمد و در مورد بعضی از کالاها صادق است. اما در چند دهه اخیر عوامل دیگری نیز در چگونگی انتخاب توسط خریدار و رفتار مصرف کننده اهمیت نسبتا بیشتری یافته اند.قیمت تنها عامل ترکیب بازاریابی است که تولید درآمدی می کند. سایر عوامل نمایانگر هزینه ها هستند. با وجود این، بسیاری از کمپانیها با مسئله قیمت گذاری درست برخورد نمی کنند. رایج ترین اشتباهات در این زمینه عبارت است از:
پبش از حد هزینه نکردن در قیمت گذاری، کم بودن تعداد دفعات تجدید نظر در قیمتها به منظور تطابق با تغییرات بازار، تعیین قیمت بدون در نظر گرفتن سایر عناصر ترکیب بازاریابی، و متنوع نبودن کافی قیمتها برای اقلام مختلف تولیدات و بخش های مختلف بازار.